نوروز
«به نام اهورامزدا، نوروز خجسته باد!
در آغاز سال ۲۵۸۴ هخامنشی / ۳۷۶۳ زرتشتی، خورشید بار دیگر بر کاخهای پارسه تابید.
باشد که در این روز اورمزد از فروردین، روشنی، داد و فره ایزدی همراهت باشد!»
-طموم
«به نام اهورامزدا، نوروز خجسته باد!
در آغاز سال ۲۵۸۴ هخامنشی / ۳۷۶۳ زرتشتی، خورشید بار دیگر بر کاخهای پارسه تابید.
باشد که در این روز اورمزد از فروردین، روشنی، داد و فره ایزدی همراهت باشد!»
-طموم
به اقتدار شَک کرد ، شُک شد و گریخت از میدان ؛ چه موجود عجیبی بود آن دو پا .
17:42 - بیست و چهارم بهمنماه سال 403
بدن عریانت و آن ظرافت و گرمی دستت پشت ران چپم احساس شد که زندگی معنی پیدا کرده است.
عشقی که در میان ابرها غروب میکند
سایه ها از ترس فردا ....
طلوع میکند
فلسفه ، بطن عمق فاجعه گر ذوب شود
زمین مرگ را دوباره شروع میکند
یک سال و اندیست که من دست به این کیبورد وا مانده نبردم بلکه شاید زندگی نو و دست نخورده من بتواند شکوفه ای زیبا بعد از کاشت و داشت و در نهایت در وقت برداشت ، تحویل روحیه ی من بدهد اما همچین چیزی در حال حاضر از من انتظار نمیرود ....
منی چروکیده بعد از ( همان یکسال و اندی ) آخرین غروب خوشی آزادی من ، طلوع سرخوشی نسبت به خویش را ندیدم
بلکه وجودم نفی میشود/ یا در جهانی هستم که در دید و تصویر مردم نیستم//////////////////////
براستی برای منی که آنهمه توجه مردم به سمت چپ بدنش حواله میشد در حال بدنبال توجه حداقلی مردم هست//////////
شاید من دیوانه شدم ////////// شاید اینها همه نقشه غرب است تا برایم دسیسه جا بگذارد...........................................
خسته ام خسته ///...................کسی که تا عمری از حالا به بعد نمیتواند راه برود ؛ نه اینکه فلج یا دارای هر مشکل فیزیکی باشم خیر
بدنم از این جلوتر نمیره اینجا پایان دفتره و نمیتونی بری روی جلدش بنویسی »----------------- پس مجبوری ظاهر رو همیشه خوب نگه داری
نری جایی فریاد و کرنا کنی من اینا رو بهت گفتم
بگو از فلان شخص دوره گرد شنیدم
_طموم________________________________
به نام خوزستان ...
ما کربلای خودنگاره و حسین بی سر م..ت.ج..ا.و...ز را نمیخواهیم وقتی خود خوزستانی به کرانه کهکشان داریم...
خوزستان مان در خون غلطیده و آخرین نفس هایش را از میان غبار آسمان و اندوه زمین استشمام میکند
خوزســـــــــــــــــــــــــــــتان را دریابید/
#خوزستان
12-اُم خردادماه / یکهزار و چهارصد خورشیدی
این تاریخ تا ابد بماند در یادگار
ط مثل ت